خدا رازی را پشت صدای گنجشک ها و مخمل سبز چمن ها پنهان کرده بود حافظ آن را شنید و با ما گفت:

نو بهار است در آن کوش که خوش دل باشی

که بسی گل بود و باز تو ذر گل باشی

اما حواسمان باشداین نقش و نگار زیبا ما را از نقاش ازل غافل نکند و بار ها با خود بگوییم:

گر شبی در خانه ی جانانه میهمانت کنند

گول نعمت را مخور مشغول صاحب خانه باش

بگذار چشمه های درون تو نیز جوشان شود بهار در انتظار شکوفایی تو است بگذار خاک از این که گداشت سرشت تو از آن باشد پشیمان شود......


برچسب‌ها: راز ,

تاريخ : پنج شنبه 17 فروردين 1398 | 17:0 | نویسنده : امیر حسین کلهری |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد
.: Weblog Themes By BlackSkin :.